یه لیسته، از چند تا فیلم که این چند وقت اخیر دیدم. گفتم اگه بخوام برای همه ش پست جداجدا بذارم، خیلی میشه. دیگه همه رو یه کاسه کردم. احتمالا یکی دو تا پست دیگه این مدلی هم بذارم.
ترتیب خاصی هم ندارن اصلا، همین جوری.
Extremely wicked, shockingly evil and vile (2019)
ا متیاز از ده: نه
خلاصه داستان:داستان زندگینامه قاتل سریالی معروف آمریکا، تد باندی ه.
نظر من:فیلم بسیار جذابی بود. با این که من اسم این آدم رو شنیده بودم و درموردش خیلی خونده بودم، موقع دیدن فیلم هیچ ایدهای نداشتم که آخرش قراره چه اتفاقی بیفته. تا ثانیه آخر، هی میگفتم: "خب آره اینم هست..." "ولی آخه، اینم راست میگه!" "اما...!".
آره خلاصه. پیشنهاد میشه که ببینیدش.
هشدار: دارای صحنهها و حرفای دلخراشه. بیشتر حرفاشون. اگه طاقتش رو ندارید، نبینیدش.
نسخه سانسورشده ش پیشنهاد میشه، فکر کنم پنج دقیقه رو زدم جلو.
+بازیگر نقش اصلی، یعنی خود تد باندی، زک افرانه. بعد عکس این جناب، روی باکس لباسای منه. (من نخریدمش، مامانم خریده. وقتی اونو خرید من فقط اسم این آدم رو بلد بودم) خلاصه تصور کنید چه حسی داره که هر روز در کمدت رو باز کنی و عکس یه قاتل سریالی رو ببینی!
Fight club (1999)
امتیاز از ده:هشت و نیم
خلاصه داستان: (راوی داستان) کارمند بخش بازرسی حوادث یکی از شرکتهای خودرو سازی، در طول روتین زندگی و کارش دچار بی خوابی شدیدی میشود. تلاش بسیاری برای درمان این بیماری انجام میدهد و مراجعه به دکتر و استفاده از آرام بخشهای قوی به سرعت بی اثر میشوند. به دنبال این بی خوابی در کلاسهای تقویت روحیه بیماران سرطانی شرکت میکند، شاید که فضای آنها مشکل او را نیز برطرف کند. رفته رفته استفاده از این کلاسها هم بی تاثیر میشوند و در طی آشنایی با “تایلر دردن” – “Tyler Durden” مرحلهی جدیدی برای درمان بی خوابی و ریشهی اصلی بیماری خود آغاز میکند.
نظر من:این هم فیلمیبود بسی بسیار جالب، و من بالاخره دیدمش! همیشه به خاطر ندیدنش حس میکردم از همه دنیا عقبم و حالا این عقب افتادگی و در پی آن، تمامیمشکلات نوع بشر برطرف شده.
داستان تا یه جاهایی کاملا غیرقابل پیش بینی بود، اما خب از یه نقطهای اون وسطا قشنگ متوجه شدم که چه اتفاقی قراره بیفته آخرش، اما باز هم خیلی جالب بود.
Suicide squad (2016)
امتیاز از ده:هفت
خلاصه داستان: داستان فیلم درباره روزگار سیاه سیاره زمین است که اینبار طعمه موجوداتی شده که به قصد نابودی تمدن به آن سرازیر شده اند و به نظر میرسد که با نبودن اَبَرقهرمانان همیشگی، اینبار انسانها هیچ امیدی برای فرار از بحران نداشته باشند. در این وضعیت، یک مامور رده بالای امنیتی به نام آماندا والر ( وایولا دیویس ) تصمیم میگیرد تا گروهی از شرورترین زندانیانی که قابلیتهای اَبَرقهرمانی دارند را از زندان خارج کرده و آنان را در قالب یک تیم به مبارزه این موجودات بفرستد و به آنان نیز اعلام میکند که در صورت رفتار خوش و موفقیت در انجام ماموریت، شرایط ویژهای برای دوران محکومیتشان در نظر خواهد گرفت. اما ترکیب کردن این زندانیان عجیب و غریب اصلاً راحت نیست و...
نظر من:آره میدونم، این رو هم همه سالها پیش دیده بودن. اما من تازه دیدمش. چیزایی که ازش میشنیدم، همه این بود که خیلی فیلم بیخود و به درنخوریه و نمیدونم از این حرفا، اما راستش واقعا اون قدرا هم افتضاح نبود! اتفاقا میتونیم بگیم فیلم جالبی بود، البته از نظر من. به شخصه از شخصیت ددشات خیلی خوشم اومد. قبل از دیدن فیلم علاءالدین، از ویل اسمیت متنفر بودم، با این که هیچ فیلمیهم ازش ندیده بودم. اما خب فهمیدم که اشتباه کرده بودم و از این حرفا. اون شخصیت کاپیتان بومرنگ هم جالب بود.
+البته آدم دیگه واقعا حالش بهم میخوره این قدر که پیکسل و هودی و ال و بل میبینه از شخصیتهارلی و جوکر! بابا کام آن، رها کنید اینا ر. همممه هفتمیای مدرسه ما پیکسل اینا رو دارن رو کیفشون! حالا باز جوکر هیث لجر یا خواکین فینیکس یه چیزی، ولی آخه این؟! مهدی میگفت بچههای ما این ور کیفشون پیکسلهارلی و جوکر رو زدن، اون طرفش یا مهدی ادرکنی. این همون قضیه سیاه و سفید نبودنیه که میگفتم، منتها به شکل افراطی ش.
Marriage story (2019)
امتیاز از ده:نه
خلاصه داستان:داستان زوجیه که میخوان ازهم طلاق بگیرن و اولش به طور مسالمت آمیز شروع میکنن، بدون وکیل و غیره ولی یواش یواش پای وکلا به داستان باز میشه و کارشون سخت تر میشه.
نظر من:آه، بسیار زیبا بود... مخصوصا شروعش رو خیلی دوست داشتم، از نقطه ناز و قشنگی شروع کرد و یه پایان کاملا واقعی و جالب داشت.
خب آدمرو به فکر فرو میبره. از دور چیز جالبی به نظر میاد، اما از نزدیک... نمیدونم. بی خیال. به نظرم حتما ببینیدش.
خوابگاه دختران (1383)
امتیاز از ده:پنج و نیم
خلاصه داستان: رویا و شیرین که در همسایگی هم زندگی میکنند، پس از قبول شدن در کنکور با مشکل جدیدی مواجه میشوند. دانشگاه آنها در منطقه سرکوه در خارج از تهران است و برای همین، خانوادههای آنها با تحصیل آنها مشکل دارند، اما با قولی که فرهاد برادر شیرین بابت مواظبت از آنها میدهد، رویا و شیرین برای ثبت نام به آنجا میروند. رویا پی میبرد که خوابگاه دانشگاه در دست تعمیر است و آنها برای اقامت باید به ساختمان نزدیک خوابگاه بروند. روبروی ساختمان سکینه خانم، خانهای مخروبه و قدیمیهست که شبها از آنجا صدای جیغهای زنانه میآید و همه، از جمله سکینه خانم اعتقاد دارند آن ساختمان محل سکونت اجنه و شیطان است. رویا که سری نترس دارد و برخلافش شیرین که دختری ترسو است همراه باهم اتاقیهایشان و البته فرهاد که گاه به گاه به آنها سر میزند،قصد دارد پی به راز آن خانه متروک ببرند.
نظر من:لطفا نخندید بهم! من همیشه دلم میخواست بدونم داستان این فیلم چیه. مامانم میگفت زمانی که دانشجو بودن، بچههاشون تو خوابگاه گذاشته بودن دیده بودن و حسابی ترسیده بودن و از این حرفا. منم دیگه گرفتمش که ببینم چیه.
اولاش که فقط داشتم میخندیدم. این قدر ننر و حال بهم زن بود که، حالم داشت بهم میخورد واقعا. اما از یه جایی به بعد واقعا ترسناک شد، آقا واقعا ترسناک شد! البته من آدم ترسویی هستما، اما اینم ترسناک بود خدایی. برای شخص من از آنابل ترسناک تر بود.
نمیتونم تشخیص بدم که پایانش کار رو خراب کرد، یا جذاب تر کرد فیلم رو. در هر حال بد نبود، فقط یه کم لوس بود.